معنی په وس - جستجوی لغت در جدول جو
په وس
پشت سرهم، پی در پی
ادامه...
پشت سرهم، پی در پی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
په سوس
(پِ)
از شهرهای آسیای صغیر. داریوش کبیر آن را هنگام تسخیر مجدد یونیه و کاریه گشوده است. (ایران باستان ج 1 ص 651)
ادامه...
از شهرهای آسیای صغیر. داریوش کبیر آن را هنگام تسخیر مجدد یونیه و کاریه گشوده است. (ایران باستان ج 1 ص 651)
لغت نامه دهخدا
په وست
پیوسته، مدام
ادامه...
پیوسته، مدام
فرهنگ گویش مازندرانی
په ور
خجالتی، کم رو
ادامه...
خجالتی، کم رو
فرهنگ گویش مازندرانی
په گس
پشت گردن، پس گردن، پس کاکل، تیرهای چوبی سقف طبقه ی اول
ادامه...
پشت گردن، پس گردن، پس کاکل، تیرهای چوبی سقف طبقه ی اول
فرهنگ گویش مازندرانی
په سو
آخرین برداشت از مزرعه، رودخانه و غیره، جستجو برای یافتن
ادامه...
آخرین برداشت از مزرعه، رودخانه و غیره، جستجو برای یافتن
فرهنگ گویش مازندرانی
په دس
پشت دست، بغل دست
ادامه...
پشت دست، بغل دست
فرهنگ گویش مازندرانی